بهرهمندی از استاد در
سیر و سلوک
هيچ ترديدي در اين نيست
كه وجود استاد در هر علم و فن و در هر حرکت و برنامهای ضروري است. به ويژه در سیر
و سلوک كه در بردارندۀ ظرايف و دقايق فراوان است و عدم تعادل در آن، اگر به قدر
مويي به افراط و تفريط بيانجامد، سبب ساز گمراهي خواهد شد. راز اين سخن، در آن
نهفته كه علاوه بر آنكه بهرهگیری از اخلاق به عنوان یک علم، به استاد و رهنمودها
و سفارشهاي كلّي و جزئي او نيازمند است. نفوذ استاد در جان مشتاقان، از امور
غيرقابل انكار است؛ زيرا شاگرد خود را در برابر استاد ضعيف و خُرد ميبيند و او
را عظيم و نيرومند در مییابد و از همين روي، ناخودآگاه از او اثر ميپذيرد. معنويت
استاد، موجب تأثير در رفتار و گفتار ميگردد و حتّي استاد در حركات و نوع سخن
گفتن شاگرد، اثر ميگذارد و افزون بر این، قلب شاگرد از استاد تأثیر میپذیرد.
استادي
كه اهل عمل باشد و خويش را پاك و دلش را پاكيزه گردانيده باشد، همان عمل او موجب
دعوت دیگران به سوي خدای سبحان و پاكسازي نفوس و تطهير قلوب است. به گفتۀ بزرگان
اگر عمري دنبال استاد باشيم و روزي او را بيابيم، جا دارد؛ زیرا تنها يك سخن
استاد، براي جانهاي آماده، سعادت هر دو سراي را فراهم خواهد آورد.
آنچه
شايستۀ توجّه است و امري مهم به شمار ميآيد و حتّي اهميت آن از استاد هم بيشتر
خواهد بود، اين است كه گزينش استاد، مسئلهاي به غايت دشوار است. چنين نيست كه هر
كه ادعا كرد استاد است، يا به استادي شهرت يافت، شايستگي استادي داشته باشد. چه
بسا استادي كه موجب انحراف ژرف شاگرد گردد. استاد بايد شرايطي داشته باشد كه از
جملۀ آن شرایط میتوان به برخورداری از دانش، تخصّص، عقل و كياست اشاره کرد و شرط
بسیار مهمتر برای استاد این است که خود او منازل هفتگانه را پیموده باشد یا دست
کم به منزل تحلیه رسیده باشد. کسی که هنوز از منازل يقظه، توبه، تقوا و تخلیه،
عبور نكرده باشد، مانند انسان كوری است که میخواهد جادۀ پر فراز و نشیبی را
بپیماید و در این جاده، رهبری دیگران را نیز بر عهده بگیرد. پس چگونه ممكن است
كوري، عصاكش كوري دگر شود؟ هركه خويش را پاك نسازد، اسير پلیدیها خواهد بود و
چنين كسي چگونه خواهد توانست ديگري را از اسارت برهاند؟
بنابراین
یافتن استادی که حائز شرایط باشد، بسیار دشوار است. از سوی دیگر شیّادان فراوانی
در قالب سیر و سلوک، کمر به تباهی و گمراهی جوانان بستهاند و خصوصاً در زمان حاضر
که اشتیاق نسل جوان به مباحث عرفانی و معنوی افزایش یافته است، با سوء استفاده از
احساسات پاک جوانان، آنان را به درۀ عمیق گمراهی و انحراف پرتاب میکنند تا به
مقاصد شوم خود دست یابند. از این رو به کسانی که قصد قدم نهادن در وادی پر مخاطرۀ
سیر و سلوک را دارند توصیه میشود که از افراد غیر مهذّب حذر نمایند و از معاشرت
با کسانی که به هر دلیلی، مقیّد به ظواهر شرع نیستند، اجتناب ورزند.
آنچه
سالک باید توجّه ویژه به آن داشته باشد و قرآن شریف هم بر آن تآکید دارد، این است
که معلّم اخلاق آدمی، خداوند سبحان است:
«وَ لَوْ لا فَضْلُ
اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَكى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ
لكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشاءُ» [1]
و اگر فضل خدا و رحمتش
بر شما نبود، هيچ يک از شما هرگز پاک نميشد، و لکن خداست که هرکس را بخواهد پاک
ميکند.
طالب
معرفت باید با عزم جدّی قدم در راه نهد و با تقیّد به ظواهر شرع مقدس که همان
انجام واجبات، ترک محرّمات و به جا آوردن مستحبّات به قدر توان و نشاط میباشد،
فضل و رحمت بیمنتهای الهی را شامل حال خود کند. با شرکت در جلسات وعظ و ارشاد از
اساتيدي که مورد تأييد باشند استفاده کند و یا با استفاده از نوارها و کتابهاي
اساتيد آگاه، که در حدّ فهم او باشد، خود را در راه مستقیم نگاه دارد. بعد از آن
اگر شبههاي براي او جلو آمد از اهل فن و اشخاص بصير سؤال کند و با اين دو بال ـ
یعنی تقواي الهي که عمل است و برداشتهاي عمومي که علم است ـ حرکت کند و اگر به
صورت جدّي به این امور اهتمام ورزد، به مقاماتی نائل میگردد. آنگاه خدای سبحان
نظر عنایتی به او نموده، او را تزکیه میفرماید.
استاد
خصوصي
گذشته
از مطالبی که ذکر شد، اساساً بهرهگیری از استاد خصوصی در مراحل و مراتب اوّلیه و
حتّي مراتب متوسط سیر و سلوک توصیه نمیشود. اینکه مشهور شده است، برای شروع سیر و
سلوک باید از استاد خصوصی بهره گرفت، اعتبار ندارد. زیرا همانطور که بیان شد،
اوّلاً استاد خصوصی که واجد شرایط باشد، بسیار نادر است. ثانیاً افرادی با تظاهر
به کسوت استادی، موجب گمراهی و ضلالت سالک میشوند. و ثالثاً در صورت دسترسی
خصوصیِ سالک مبتدی به استاد منزّه و راه یافته، حالات و شیوۀ سلوکیِ استاد واصل، و
فاصلهای که بین شاگرد و استاد از لحاظ مرتبۀ عرفانی وجود دارد، ممکن است موجب
ناامیدی شاگرد گردد. به عبارت روشنتر ناتوانی سالک از انجام اعمال و عباداتی که
استاد انجام میدهد، او را از ادامۀ راه نا امید میکند و ناامیدی یکی از از
نيرنگهاي شیطان براي طالب معرفت به شمار میرود. ولي مكر مهمتر از آن، اين است
كه شيطان به سالک فرمان ميدهد كه كمر به انجام كارهايي ببندد كه در شأن او نيست و
به كارهايي بپردازد كه بر عهدۀ وی نيست و او را تشويق ميكند به كارهايي روي آورد
كه او نبايد انجام دهد. و بدين ترتيب، او به نوميدي و گاهي به جنون يا بيماريهاي
رواني كشيده ميشود كه برخاسته از جهلي است كه آن نيز پرداختۀ مكر ابليس است. لذا
استفاده و بهرهمندی از استاد گزينشي و خصوصی برای سالک مبتدی و یا کسی که در
میانۀ راه است، ابداً توصیه نمیشود. در عین حال، گفتگو و بحث و مطالعه و خصوصاً
شركت در محافل مذهبی و بهرهمندی از محضر علمای ربانی در جلسات عمومی، در سیر و
سلوک، امری لازم به شمار میآید.
هر
كه اهل سير و سلوك باشد و آمادۀ حرکت به سوی خدای تعالی گردد، بايد رهنمودهاي
كلّي را از دروس و بیانات اساتید وارستۀ اخلاق و علمای ربانی بستاند و بدان عمل
كند. با قرآن کریم مأنوس باشد و با مطالعۀ روایات شریف اهل بیت«سلام الله علیهم»،
طبق دستورات آن بزرگواران رفتار نماید. با استفاده از رسالۀ مرجع تقلید به احکام
شرعی عمل کند. کتب اخلاقی مفید و مورد تأیید را مطالعه کند. از عباداتی نظیر نماز،
به ویژه نماز شب، کمال بهرهبرداری را بنمايد. از مستحبّات، مخصوصاً خدمت به خلق
خدا، دریغ نورزد. دعا و راز و نیاز با خدای مهربان را در متن زندگی قرار دهد و از
دعا و توسل، در جهت رفع موانع و مشکلات استفاده نماید و در صورت بروز مشكل و یا
شبههای، با پرسش از کسانی که لیاقت پاسخگوئی دارند و به آنان اطمینان کامل میرود،
در صدد حل مشکل یا رفع شبهۀ خود باشد.
سالک باید مراقب باشد گناه نکند، که گناه موجب ذلت دنيا و
آخرت است. ولي اگر گناهي مرتکب شد، لازم است فوراً توبه کند و از خدای رحمان و
رحیم، عذرخواهي نماید و اجازه ندهد گناه برای او به صورت عادت درآید. از گناه روی
گناه بپرهیزد که موجب بدبختی او میشود. مواظب باشد در سرازیری گناه واقع نشود،
زیرا در این صورت نظير آدمي که در اتومبیل ترمز بریده نشسته است، به درۀ شقاوت
سقوط میکند. و نهایتاً اگر گناه کرد و -العياذ بالله- گناه او تکرار شد و به صورت
عادت درآمد، باید مراقب باشد، آن گناه را توجيه نکند، که توجيه گناه انسان را ميرساند
بدانجا که نفس لوّامه را به نفس محسّنه مبدّل ميکند. و هر کار بدی را در نظر او،
به صورت یک امر نیکو جلوه میدهد. [2]
این مطالب، دستورات کلیِ سیر و سلوک است و تعلیم
و تعلّم آن، نیاز به استاد خصوصی ندارد و در جلسات عمومی علمای ربانی بیان میشود.
بنابراین گزینش یک نفر به عنوان استاد خصوصی و خلوت کردن با او و گرفتن دستور خاص
یا ذکر خاص از او، نه لازم است و نه فایده دارد، بلکه به تجربه اثبات شده است که
بسیار خطرناک است.
امّا بهرهمندی از محضر
استاد خصوصی در مراتب و منازل بالاتر سیر و سلوک، جايگاه ويژهاي دارد و مفهوم
دیگری پیدا میکند. استاد بزرگوار ما حضرت امام خمینی«ره» بعد از آنکه در فقه و
اصول، مجتهد بودند، در فلسفه آرای مستقل ارائه میکردند و در عرفان، به مقامات
عالیهای رسیده بودند، چند سال به صورت خصوصی از محضر مرحوم آیت الله العظمي حاج
شيخ محمد علي شاه آبادی«ره»بهره جستند. و استاد ديگر ما علامۀ طباطبائی«ره» که
درجاتی از سیر و سلوک داشتند، شاگرد خصوصی مرحوم آیت الله العظمي حاج سيد علي
قاضی«ره» محسوب میشدند و به ایشان علاقۀ خاصی داشتند. خود این دو استاد بزرگوار
(حضرت امام«ره»و علامه طباطبائی«ره»)، پس از کسب فیض از محضر اساتیدشان، شاگردان
فراوانی پرورش دادند.
مرحوم
آیت الله العظمي ملا حسينقلي همداني«ره»، [3] عمر شريف خود را صرف تربيت فضلا كرد
و شاگردانی همچون عارف واصل، مرحوم آیت الله ميرزا جواد آقا ملكي تبریزی [4]«ره»
در محضر او تربیت شدهاند.
نظیر
این اساتید و شاگردان در تاریخ سیر و سلوک به وفور یافت میشوند و در بسیاری از
موارد، سیر شاگرد از منزلی به منزل دیگر و عروج وی به مقامات عالیه با کمک استاد
صورت گرفته است. ولی مهم این است که استفادۀ خصوصی از محضر استاد اخلاق، در زمان
مناسب و با رعایت شرایط، صورت پذیرفته است.
پی
نوشت ها:
[1].
النور / 21
[2].
الکهف / 104-103: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرينَ أَعْمالاً، الَّذينَ
ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ
يُحْسِنُونَ صُنْعا»
[3].
آية الله العظمی آخوند ملا حسينقلی همدانی«ره»(1311-1239ه ق.) از فقها و اساتيد
مبرّز اخلاق حوزۀ علميه نجف که بيش از صد معلم اخلاق، در مکتب عرفانی او تربيت شدهاند.
[4].
حاج ميرزا جواد آقا ملکي تبريزي«ره» (متوفّي1343ه ق.) از شاگردان مرحوم آخوند همدانی«ره»و از طلايه داران عرفان و
اجتهاد در نجف و قم بودند.